یاسر ستوده
فساد و راه های مبارزه با آن
فساد چیست؟
اولین گام برای تجزیه و تحلیل این مطلب، ارائه تعریفی روشن از فساد است. زیرا تا زمانی که به ادبیات واحدی نسبت به این موضوع نرسیم، نمی توانیم درباره آن بحث کنیم؛ چرا که ممکن است کسی موضوعی را فساد بداند و دیگری صَلاح بداند. لذا بسیار خلاصه و تیتروار به تعریف فساد می پردازیم.
1. تعریف لغوی فساد
1.1. تباه شدن (ترجمان علامه?جرجانی) ، ضد صَلاح، به ستم گرفتن مال کسیرا، تباهی، خشکسال، فاسد، تباه، گزند و زیان، ظلم و
ستم[1]
1.2. تباه شدن، متلاشی شدن، از بین رفتن، تباهی، خرابی، نابودی، فتنه، آشوب، لهو و لعب، کینه، دشمنی[2]
1.3. انحراف، تباهی، بداخلاقی، مصیبت، بدنامی، قلمه، پیوند، پیوند گیاه، گیاه پیوندی، پیوند بافت، تحصیل پول و مقام و غیره از راه های نادرست، ساخت و پاخت، سوء استفاده،اختلاس، خندق، پیوند زدن، بهم پیوستن، جفت کردن، از راه نادرستی تحصیل کردن[3]
2. تعریف اصطلاحی فساد
اما فساد در اصطلاح دارای معانی کمی متفاوت نیز هست، که متناسب با دامنه تعریف آن بیان می شود. در ادامه تعدادی از این تعاریف اصطلاحی بیان می گردد.
2.1. «فساد در این قانون هرگونه فعل یا ترک فعلی است که توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی به صورت فردی، جمعی یا سازمانی که عمداً و با هدف کسب هرگونه منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود یا دیگری، با نقض قوانین و مقررات کشوری انجام پذ
یرد؛ یا ضرر و زیانی را به اموال، منافع، منابع یا سلامت و امنیت عمومی و یا جمعی از مردم وارد نماید نظیر رشاء ، ارتشاء ، اختلاس، تبانی، سوءاستفاده از مقام یا موقعیت اداری، سیاسی، امکانات یا اطلاعات، دریافت و پرداخت های غیرقانونی از منابع عمومی و انحراف از این منابع به سمت تخصیص های غیرقانونی، جعل، تخریب یا اختفاء اسناد و سوابق اداری و مالی»[4]
2.2. «فساد سوءاستفاده از قدرت عمومى به نفع منافع خصوصى»[5]
2.3. «فساد، عبارت خواهد بود از نقصانو عدم تمامیّت عمل از آن جهتى که مورد رغبت است»[6]
2.4. «فساد معنای مقابل درستکاری است»[7]
2.5. «فساد در مقابل صَلاح است و به هر کار تخریبی فساد می گویند. بنابر این هر کاری که در جهت نقص و تخریب باشد و یا افراط و تفریط در مسائل فردی و اجتماعی باشد، عنوان فساد بر او صدق می کند»[8]
2.6. «فساد خارج شدن از حد اعتدال است، چه زیاد باشد یا کم و ضدش صلاح است. مورد استعمالش در جان، بدن و اشیائی است که از حد اعتدال و مستقیم خارج شده اند»؛[9] و در هر عمل تخریبی استعمال می شود بنابراین به هر کاری که در او نقص باشد، و هر افراط و تفریط در مسائل فردی و اجتماعی فساد می گویند و مصداق فساد هستند.
3. انواع فساد چیست؟
بر اساس حوزه های وقوع فساد، می توان انواع فساد را به شرح زیر بیان نمود. البته در بسیاری از مواقع این موارد به صورت ترکیبی ملاحظه می شود. به طور مثال وقتی شاهد فساد اقتصادی هستیم، به طور هم زمان فساد اخلاقی یا سیاسی هم بروز کرده است.
3.1. فساد اقتصادی
3.2. فساد سیاسی
3.3. فساد اعتقادی
3.4. فساد اخلاقی
3.5. فساد اجتماعی
3.6. فساد اداری
4. انواع مصادیق فساد
بر اساس تعاریف و دسته بندی های انجام شده برای فساد، مصادیق رایجی را درجامعه بر می شمارند، که در ادامه تعدادی از این مصادیق ذکر گردیده اند.
4.1. اختلاس
4.2. رشاء (رشوه دادن) و ارتشاء (رشوه گرفتن)
4.3. حیف (در مقابل مِیل)
4.4. مِیل (در مقابل حیف)
4.5. رانت خواری
4.6. باند بازی
4.7. حزب گرایی (در مقابل حق گرایی)
4.8. فامیل سالاری (در مقابل شایسته سالاری)
4.9. باند سالاری (در مقابل شایسته سالاری)
4.10
. آشناپرورى
4.11. انحراف فکری و اعتقادی
4.12. مکر با خدا و رسول (ص)
4.13. جنگ با خدا و رسول (ص)
4.14. نفاق اعتقادی و رفتاری
4.15. روابط نامشروع جنسی
4.16. رذائل اخلاقی
4.17. اعتیاد به مواد مخدّر
4
.18. تعاملات نا سالم اجتماعی
4.19. قتل نفوس
4.20. روابط ناسالم اداری
4.21. حاکمیت سازمان های غیر رسمی بجای سازمان های رسمی
4.22. ..........
5.
فساد در قرآن
بعضی از اصطلاحاتی که به معنای فساد در قرآن آمده، با واژه فساد بیان نشده است. بلکه در قالب الفاظ دیگر آمده اند؛ مانند واژ? «خبال» یعنی زیادی در فساد. کلم? «لا تعثوا» به معنای شدت در فساد،و کلمات دیگری؛ مانند «الدخل» در قول خدای متعال «دخلا بینکم» و «الفحشا»، «الثبور»، «البوار»، که هم? اینها افاد? معنای فساد می دهد. بنابراین اگر بخواهیم تمام آیاتی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم مسئل? فساد را مطرح کرده اند متعرض بشویم نیاز به نوشتاری مفصل است؛[10] لذا در این مقال فقط به خلاصه ای از موارد که عیناً به کلمه فساد و ریشه آن (فسد) اشاره می شود.
فساد در قرآن در مقابل «صَلاح» است، و مُفسد در مقابل مُصلح آمده است.[11]
در قرآن کلماتی که از ریشه و ماده «فسد» آمده اند، در 47 آیه بوده و50 بار تکرار شده اند.[12]
کلمه فساد در
انواع آن در کنار تخلّفاتی همچون موارد زیر آمده، که احتمالاً می توان آن ها را جزء فساد به حساب آورد.
· کسانی که «یخَُدِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا»
· کسانی که «یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»
· کسانی که «یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ»
· کسانی که «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْم»
· کسانی که «أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ»
· کسانی که «الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِفَساداً»
· کسانی که «وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ .... وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً»
· کسانی که «فَظَلَمُوا بِها»
· کسانی که «ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ»
· کسانی که «یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ»
· کسانی که «کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ»
· کسانی که «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا»
· کسانی که «عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ»
· کسانی که «لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَ تَأْتُونَ فىِ نَادِیکُمُ الْمُنکَر»
· کسانی که «تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ»
6. عوامل ایجاد فساد چیست؟
با توجه به تعاریف و مصادیق بیان شده برای فساد، و نیز مبانی علمی مرتبط مانند مبانی مدیریتی، رفتار سازمانی و روان شناسی عوامل اصلی ایجاد و بروز و ظهور فساد را به شرح موارد زیر می توان بیان نمود.
6.1. عدم وجود کنترل درونی؛ و یا به عبارتی عدم وجود تقوی و پرهیزکاری باعث بروز فساد می گردد. چنانچه فرمود: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ»[13] یعنی: «و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکارى است! و از من بپرهیزید اى خردمندان!»
6.2. احساس بی نیازی؛ چنانچه فرمود: «کلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَیَطْغَى* أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ»[14] یعنی: «چنین نیست (که شما مىپندارید) به یقین انسان طغیان مىکند، از اینکه خود را بىنیاز ببیند!». احساس بی نیازی عاملی است که باعث طغیان و فساد می گردد.
6.3. احساس عدم وجود کنترل بیرونی و مشاهده؛ یکی دیگر از عوامل بروز فساد است، چنانچه فرد خود را بی قید و بند و آزاد
بلاقید تصوّر نموده و در اینجاست که امکان هر گونه بروز فساد ممکن خواهد شد.
چنانچه فرمود: «أَ رَءَیْتَ إِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَّ * أَ لَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى»[15]یعنی: «به من خبر ده اگر (این طغیانگر) حق را انکار کند و به آن پشت نماید (آیا مستحق مجازات الهى نیست)؟! آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مىبیند؟!»
6.4. احساس عدم بازخواست؛ وقتی که فرد خود را از مواجهه با بازخواست و تنبیه مصون می داند و یا تبعات منفی مجازات را کمتر منافع فساد! می داند، و تقوای درونی نیز ضعیف بوده و او را از انجام فساد باز نمی دارد آن گاه محیط را برای اعمال مفسده انگیز مهیّا می بیند. این جاست که شاهد یکه تازی های مفسدین خواهیم شد. شاید به همین دلیل باشد که خداوند رحمان یکی از وظایف پیامبران را ترساندن و انذار قرار داده است. چنانچه در بیش از صد جای قرآن از انذار یاد گرده است. مانند اینکه فرمود: «إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً»[16] یعنی: «ما تو را به حق، براى بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم» و یا در جای دیگر فرمود: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ»[17] یعنی: «مردم (در آغاز) یک دسته بودند خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند»
6.5. عدم وجود ضمانت های اجرایی لازم؛ باعث تجرّی و عصیان خلافکاران و مفسدان می گردد. لذا گفته شده که عوامل بازدارنده اولاً باید در حد مناسب بازدارندگی باشد و ثانیاً ضمانت اجرایی داشته باشد. در همین دلیل است که خداوند متعال پس از اعلام ارسال رُسُل، می فرماید ما آهن را فرستادیم. آنجا که فرمود: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ
بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ»[18] یعنی: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مىکند بىآنکه او را ببینند خداوند قوىّ و شکستناپذیر است!» و در جای دیگر ضمانت را قوی تر هم می کند و خودش را ضامن حسابرسی می فرماید. «فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ»[19] یعنی: «در هر حال تو فقط مأمور ابلاغ هستى و حساب (آنها) بر ماست.»
6.6. توجیهات ذهنی بی اساس و عذرتراشی های جاهلانه؛ یکی دیگر ازعوامل بروز فساد است که افراد برای اغناء ذهنی خود و جامعه به دنبال بهانه تراشی و عذرتراشی هستند، چنانچه خداوند می فرماید: «بَلِ الْانسَانُ عَلىَ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ * وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ»[20] یعنی: «بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است، هر چند (در ظاهر) براى خود عذرهایى بتراشد!»
6.7
. عدم اطلاع از قوانین لایتغیر جهان هستی؛ یکی دیگر از مواردی است که بعضاً روی می دهد، و افراد به خیال اینکه برای رسیدن به اهداف شان از هر وسیله ای می توانند بهره ببرند، درگیر در فساد می شوند. مثلاً دروغ می گوید، دزدی می کند و ... تا به خوشی دنیا برسد! در صورتی که اگر بداند قانونی در دنیا حاکم است که از راه معصیت خدا نه تنها به اهدافت نمی رسی بلکه از آن دوان دوان دور می شوی، دیگر از راه های مفسده انگیز دنبال سعادت نمی رود! چنانچه رسول اللَّه (ص) فرمودند: «وَ مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ کَانَ أَبْعَدَ لَهُ مِمَّا رَجَا- وَ أَقْرَبَ مِمَّا اتَّقَى»[21] یعنی: «کسى که از راه گناه از پى کارى برخیزد از چیزی که به او امید دارد بیشتر دور می شود و به آنچه از او می ترسد نزدیک تر می شود» و یا امام حسین (ع) فرمودند: «من حاول امرا بمعصیة اللَّه کان افوت لما یرجو و اسرع لما یحذر»[22] یعنی: «کسى که از راه گناه از پى کارى برخیزد امیدش بیشتر فوت مىشود و از آنچه میترسد سریعتر بآن مبتلا میگردد»
7. راه های مقابله با فساد چیست؟
در ابتدا ذکر چند نکته ضروری است:
نکته اوّل: به قول بزرگی، با موعظه نمی شود کشور را اداره نمود. البته ذکر و موعظه لازم است ولی کافی نیست؛ «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنینَ[23]» یعنی: «و پیوسته تذکّر ده، زیرا تذکّر مؤمنان را سود مىبخشد». اما همانطور که گذشت در کنار ارسال رُسُل، ابلاغ کتب و قوانین، بایدها و نبایدها و تعیین میزان و شاخص را داریم؛ سپس خداوند همه این موارد را با نیروی شدیدِ ضمانت کننده تکمیل می فرماید.[24]
نکته دوّم:برای اداره امور یک مجموعه و سازمان از حد کوچک آن مانند خانواده گرفته تا در حد عالی آن مانند یک کشور، ایجاد، توسعه و بهینه سازی سیستم ها و نظامات یک امر ضروری برای تبدیل موعظه ها و ذکرها به عمل و اجراست. چنانچه امیرالمومنین (ع) در لحظات واپسین عمر مبارک شان و پس از ضربت خوردن اشاره به نکاتی کلیدی و مهم می نمایند: «أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ
صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِکُم[25]» یعنی: «شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانى را که این وصیّت به آنها مىرسد، به ترس از خدا، و نظم در امور زندگى، و ایجاد صلح و آشتى در میانتان سفارش مىکنم».
در این رابطه فعالیت های با ارزش بسیاری در لایه های نرم افزاری و سخت افزاری نیز به انجام رسیده است. مانند تولید محتوا در قالب کتاب الحیاه. چنانچه مولف در ابتدای آن چنین می گوید: «الحیاة، یک جهان بینى و جهان شناسى مرتبط، و یک دستگاه (سیستم) فکرى- علمى دینى است، فهم شده و برگرفته از اصل اسلام، یعنى: قرآن کریم و تعالیم پیامبر اکرم «ص» و امامان معصوم «ع»، و فهرستى است از مسائل و نیازهاى گوناگون فردى و اجتماعى و مادّى و معنوى انسان، در زندگى متحوّل و نوین بشرى، به مقصود تأسیس جامعه سالم و متکامل انسانى. و غرض از آن موعظه و پیشنهاد نیست، بلکه عرضه داشت یک نظام است با ترسیم زمینههاى اجرایى آن.»[26]
اما کارهای انجام شده بسیار کمتر از نیاز امروز جامعه ما در این مهم است. لذا ما نیاز جدّی به تولید نظامات و سیستم ها برای تبدیل ایده ها و فکرها و موعظه ها، به عمل و اجرا داریم. والّا نبود نظامات باعث ایجاد سستی و خلل و نهایتاً نفوذ مفسدان در امور می گردد.
نکته سوّم: ایجاد سیستم و نظامات ضروری است اما باید آن را با منابع انسانی کارآمد و دارای شاخصهای لازم تکمیل نمود. به عبارتی سیستم بدون کادر مناسب، بی خاصیت و یا کم خاصیت است.
بر اساس این مقدمات چند راه اساسی مقابله با فساد بیان می گردد.
7.1. سیستم سازی (نظام سازی)
7.1.1. تعیین فرآیندهای کاری مستند، معقول و منطقی؛ بدان معنا که با تعیین فعالیت های کلیدی و ترسیم مسیر اجرای آن
ها بر اساس مدل های علمی رایج بتوانیم مبنایی استاندارد و عقلایی را در اجرای امور پایه گذاری کرده، تا از اعمال سلیقه ها و یا فساد جلوگیری نماید.
7.1.2. اصلاح ساختار و سازمان؛ به منظور افزایش کارآیی و اثربخشی و حذف نقاط کور سیستمی برای جلوگیری از امکان نفوذ غیر مجاز به سیستم.
7.1.3. ایجاد سیستم نظارت و ارزیابی؛ به منظور پایش و رصد مستمر وضعیت و تطبیق واقعیت (وضع موجود) با حقیقت (وضع مطلوب) انجام می شود. در ایجاد این سیستم بکارگیری دانش های نو مانند فناوری اطلاعات ضروری است.
7.1.4. ایجاد سیستم ارزشیابی؛ برای رتبه بندی کارآیی و اثربخشی و عوامل آن ضروری است.
7.1.5. تعیین مجازات های بازدارنده؛ (متناسب با هر فساد) یکی از عوامل بازدارنده در وقوع فساد می باشد. تناسب این مجازات ها با عنوان فساد بسیار اهمیت دارد. چرا که اگر مجازات کمتر از میزان لازم باشد، عامل بازدارندگی را از دست می
دهد، و اگر بیشتر از میزان لازم باشد، از عدالت خارج می شود.
7.1.6. تعیین شاخص های انتصاباتی؛ مانند دانش، توانایی، مهارت و نگرش برای هر شغل در کشور/سازمان مشخص شود، و انتصاب مدیران بر اساس این شاخص ها صورت پذیرد. البته بدیهی است اولویت در تدوین و اعمال این شاخص ها برای مشاغل مهم تر و حساس تر است. مواردی مانند رییس مجلس، رییس کمیسیون های مجلس، وزرای دولت، معاونین وزرا، روسای سازمان های ملی و استانی، استانداران، فرمانداران، شهرداران، روسای دستگاه های فرهنگی و ... .
7.1.7. تعیین شاخص های انتخاباتی؛برای هر یک از مناصب کشوری که با انتخاب مستقیم مردم برگزیده می شوند. مانند نمایندگان مجلس، نمایندگان خبرگان رهبری، رییس جمهور، اعضای شورای شهر و روستا. این شاخص ها مواردی هم چون دانش، توانایی، مهارت و نگرش هستند.
7.1.8. ایجاد سیستم شاخص مدار برای انتخابات و انتصابات؛که پس از تعیین شاخص های مربوطه، رتبه بندی گزینه ها برای انتخاب یا انتصاب اشخاص با استفاده از روش های تصمیم گیری خبره به انجام می رسد. این سیستم باعث انتخابی علمی و بر اساس گزینه هایی بومی می گردد.
7.2. کادر سازی
7.2.1
. تربیت منابع انسانیمورد نیاز و مناسب برای هر یک از جایگاه های شغلی اولویت دار در کشور (بر اساس شاخص های تعریف شده برای هر شغل)
7.2.2. تربیت منابع انسانیمورد نیاز و مناسب برای هر یک از مناصب (بر اساس شاخص های تعریف شده برای هر منصب)
8. اولویت بندی در مبارزه با فساد
اولویت بندی در مبارزه با فساد یک ضرورت است. چرا که باید از مفاسد اولویت دار تر شروع کرد تا بسیاری از مفاسد معلول خود به خود نابود شوند. این اولویت بندی به سه روش ممکن است.
8.1. اولویت بندی موضوعی
در این نگاه اولویت ها بر اساس موضوعات مشخص می شوند، و موضوعات با اهمیت تر در اولویت قرار می گیرند.
8.2. اولویت بندی سلسله مراتبی
در
این نگاه اولویت ها با رده های بالاتر سلسله مراتبی است. زیرا فرمودند: «الناس على دین ملوکهم»[27] یعنی: «مردم بر دین حاکمان شان هستند» و یا امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: « النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِم»[28]یعنی: «مردم به حاکمان شان شبیه ترند تا به پدران شان» و بنابر همین تحلیل است که آیه الله جوادی آملی (حفظه الله) می فرمایند: «ظاهر مردم، باطن مسئولان است»[29]
لذا باید از بزرگان جامعه شروع کرد و مرحله به مرحله به لایه های زیرین وارد شد.
* * * * *
9. جمع بندی
مبارزه با فساد در درون هر سیستم و نظامی به عنوان یک امر سلبی، بازدارنده و واکسینه کننده سیستم دارای ضرورت زیاد است، و هر چه مأموریت و رس
الت آن مجموعه مهم تر باشد، مبارزه با فساد از اهمیت بیشتری برخوردار می شود.
برای مبارزه با فساد باید عوامل شکل گیری و ایجاد آن را نشانه رفت، و در مراحل اولیه از تشکیل آن جلوگیری نمود. لذا شناسایی عوامل فساد و مؤلفه های تعیین کننده در آن جزء اولین گام های مبارزه با فساد به حساب می آید.
در گام های بعدی مبارزه با فساد می بایست بر دو مطلب اصلی تأکید نمود. اول سیستم سازی و نظام سازی؛ و دوم کادرسازی و تربیت منابع انسانی. چرا که نقص ها و خلل های موجود در سیستم هاست که فسادزایی می کند؛ لذا غیر ممکن است دنبال فساد زدایی باشیم و سیستم سازی نکنیم. شاید تأکید مقام معظّم رهبری (مدظلّه العالی) مبنی بر اینکه : «ساخت درونى نظام» باید استحکام پیدا کند» ناظر بر همین مطلب باشد. در کنار این مطلب از نقش کلیدی و تأثیرگذار عوامل انسانی در جلوگیری از ظهور و بروز فساد امری غیر قابل انکار و مهم است.
و در نهایت مانند هر برنامه ریزی دیگری باید اولویت بندی و اهم و مهم نمود. حرکت های ایجابی و سلبی مورد نظر در این فرآیند باید شاخص مدار و اولویت مدار باشد، تا ما را در بازه زمانی کوتاه تر و با حداقل هزینه ها به نتیجه برساند، و به عبارتی انتخاب باید بهینه باشد.
بحث مفاسد اخلاقی با شدت و ضعف آن در همه جوامع بشری وجود دارد. اینکه چگونه می توان با ناهنجاری ها و مفاسد در جامعه مقابله و آنها را یا ریشه کن و یا به حداقل رساند مکاتب مختلف هر کدام دیدگاه ها و ساز و کارهای خاص خود را ارائه داده اند به اعتقاد نویسنده این مقاله قرآن کریم بهترین راهکارها را در جهت مبارزه با مفاسد اخلاقی و اجتماعی مطرح کرده است که در بخش نخست آن نگارنده ضمن بررسی ابعاد و آثار ویرانگر فساد به راهکارهای پیشگیری از فساد و تهاجم فرهنگی پرداخت. اینک قسمت پایانی آن را از نظر می گذرانیم.
بدحجابی و بی حجابی از دستاوردهای شوم استعمار جدید و حربه مهم تهاجم فرهنگی است، در مقابل حجاب و پاسداری از آن یکی از مهم ترین عوامل صلاح و سداد جامعه شمرده می شود هر جامعه که حجاب و عفاف خود را حفظ کرده دین و فرهنگ خود را نیز نگهداشته است و هر جامعه که حجاب در آنها کم رنگ شده است به همان نسبت دین و فرهنگ و آداب در آنجا رنگ باخته است، قرآن درباره حجاب دستورات اکیدی دارد که به نمونه هایی اشاره می شود.
1- «به زنان با ایمان بگو چشم های خود را فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و روسری های خود را بر سینه خود افکنند ]تا گردن و سینه پوشیده شود[ و زینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسر برادرانشان، یا پسر خواهرانشان یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان (کنیزان) یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نکوبند تا زینت پنهانشان دانسته شود ]و صدای خلخال ها به گوش رسد[ و همگی به سوی خدا برگردید تا رستگار شوید.» شأن نزول آیه فوق طبق سخن امام باقر(ع) مربوط به جوانی است که براثر چشم چرانی صورتش به استخوانی بیرون آمده از دیوار اصابت کرد و مجروح شد، و علت جذب جوان مراعات نکردن حجاب از طرف آن زن بود.
2- «ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنانت بگو، جلبابها(روسری های بلند) خود را بر خویش افکنند، که این کار برای این که آنها ] به عفت و حریت[ شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است؛ و خداوند همواره غفور و رحیم است.»
در شأن نزول آیه فوق آمده که شب هنگام زنان برای نماز مغرب و عشاء به مسجد می رفتند برخی از جوانان هرزه بر سر راه آنها می نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار می دادند و مزاحم آنان می شدند. آیه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا بخوبی شناخته نشوند و کسی بهانه مزاحمت نداشته باشد.
دو نکته در آیه باتوجه به شأن نزول قابل دقت است:
1- برای جلوگیری از مزاحمت های خیابانی دستور حجاب کامل به زنان می دهد هرچند در آیه بعدی مزاحمان را نیز تهدید کرده است، معلوم می شود حجاب در ریشه کنی هرزگی و مزاحمت ها نقش دارد.
2- با حجاب، زنهای باشخصیت و متدین شناخته می شوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمی دهند که به حریم حرمت آنها اهانت نمایند.
مسائل ریز حجاب و حد و حدود آن در جای خود مطرح شده است و در حوصله این مقال نیست، آنچه از آیات حجاب بدست می آید این است که برای پیشگیری و حتی دفع فساد حجاب نقش مهم و کلیدی دارد.
قرآن برخی عوامل دیگری را طرح نموده که به صورت عمیق تر و با دوام بیشتر هم در پیشگیری و بازدارندگی نقش دارد و هم در رفع و برداشتن گناهان و آلودگی ها، جهت اختصار به صورت فهرست وار به آنها اشاره می شود.
اعمال عبادی مانند نماز و روزه و حج و... نقش مهمی در بازدارندگی از گناهان دارند، قرآن درباره نماز می فرماید: «ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر؛44 براستی نماز انسان را از زشتی ها باز می دارد.» و درباره روزه فرمود: «کتب علیکم الصیام... لعلکم تتقون؛45 روزه بر شما واجب شده... شاید پروا پیشه شوید.»
در یک کلام درباره هر عبادت و پرستش حق می گوید: «یایها الناس اعبدوا ربکم... لعلکم تتقون؛ ای مردم پروردگارتان را عبادت کنید شاید پروا پیشه شوید.»
انسان فطرتاً عاشق کمال و از نقص و عیب گریزان است، همین امر باعث می شود که به دنبال الگوی مطلوب و کاملی باشد الگوپذیری چون سازگار با فطرت انسان است از مؤثرترین روش های پیشگیری و رفع گناهان شمرده می شود در این روش انسان نمونه ای عینی را مطلوب خویش قرار می دهد و به شبیه سازی دست می زند و گام در جای او می نهد. به همین جهت قرآن الگوهایی را معرفی می کند. در یک آیه می فرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه ؛ و مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است» و همین طور ابراهیم(ع) برخی افراد دیگر را به عنوان الگو معرفی می کند48. که در رأس آن افراد ائمه اطهار(ع) قرار دارند.
یکی از عوامل توسعه فساد و بی بند و باری مخصوصاً در بین قشر جوان، رفقای ناباب و نامناسب است قرآن برای جلوگیری از این عامل تذکراتی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود.
یک. حسرت دائمی: «و ]به خاطرآور[ روزی را که ستمکار دست خود را ]از شدت حسرت[ به دندان می گزد و می گوید «ای کاش» رسول(خدا) راهی برگزیده بودم! ای وای بر من، کاش فلان ]شخص گمراه[ را دوست خود انتخاب نکرده بودم.»
دو. دوستی باتقوا پیشگان: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین؛ دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند مگر پرهیزگاران»
نار خندان باغ را خندان کند
صحبت مردانت از مردان کند
این عوامل نیز خود به سه دسته تقسیم می شود:
عوامل فردی دوری از گناه و فساد و رهاشدن از دام این بخش از تهاجم فرهنگی متعدد است که به برخی از آنها اشاره می شود.
قرآن در بیش از 90 آیه توبه را در قالب های مختلف مطرح و بیان نموده است و آن را مهم ترین عامل رهائی از دام گناهان و فساد، و باعث رستگاری انسان می داند. در آیه می خوانیم: «توبوا الی الله جمیعا ایه المؤمنون لعلکم تفلحون؛ و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید.»
یاد خدا و نعمت های او، با این دید که نعمت دهنده در همه جا حاضر است و تمام هستی حتی خطورات قلبی و تخیلات انسان را زیر نظر دارد انسان را از پلیدی و زشتی نگه می دارد و به خوبی و نیکی وا می دارد.
علی(ع) فرمود: «هرکس قلبش را به دوام یاد خدا آباد کند کردارش در نهان و آشکار نیکو گردد.»
در قرآن بیش از دویست بار کلمه «ذکر» و مشتقات آن به کار رفته است، از جمله می فرماید: «فاذکرواء الاءالله ولاتعثوا فی الارض مفسدین؛ بنابراین، نعمت های خدا را متذکر شوید، و در زمین، به فساد نکوشید.» آیه می رساند که یاد نعمت ها جلوی فساد را می گیرد.
و در آیه ای دیگری فرمود: «واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون؛ خدا را زیاد یاد کنید تا رستگار شوید»
عامل دیگری برای برخورد با گناه و فساد، یاد مرگ و قیامت است. علی(ع) می فرماید: «پس هرگاه شهوت ها به شما روی آورند، مرگ را بسیار یاد کنید که یاد مرگ برای پندآموزی کافی است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را پیوسته به یاد مرگ سفارش می کرد و می فرماید: مرگ را بسیار یاد کنید که همانا مرگ نابودکننده لذت ها و جداکننده شما از شهوت ها است.»
انسان با ملاحظه تاریخ و سرگذشت آنهایی که در فساد و بی بند و باری فرو رفتند و در مقابل تهاجم فرهنگی تسلیم شدند، و آبروی دنیا و آخرتشان را از دست دادند می تواند خود را از فرو رفتن در دام ها و تکرار خطاها و یا رها نمودن از آن، خود را بیمه کند.
علی(ع) فرمود: «و هرکس عبرت گیرد خود را ]از فرورفتن در خطاها و فسادها[ دور نگهداشته و هرکس خود را ]از بدی ها[ دور نگهداشت سالم می ماند.»
قرآن در هشت آیه با صورت های مختلف دستور به عبرت گیری داده است و گاه صریحا فرمان داده است: «فاعتبروا یاولی الابصر؛ پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.»
سهم بزرگی از مفاسد اجتماعی، و پذیرش تهاجمات فرهنگی معلول سوءتربیت خانواده ها است، و چنانچه پدر و مادر خودشان وارسته و منزه باشند، و به فرزندان خویش توجه نموده، و در تربیت آنان کوتاهی ننمایند، بدون تردید کمک شایانی به اصلاح جامعه بشری نموده زیرا مفسدین و معتادان، سارقین و قاتل ها، منحرفین و شرابی ها... معمولا ریشه خانوادگی دارند.
پیامبر اکرم(ص): «هر مولودی براساس فطرت ]پاک و پاکیزه[ متولد می شود تا این که پدر و مادر او را یهودی یا نصرانی می نمایند.»
قرآن با صراحت تمام به مردان و سرپرستان خانواده ها دستور می دهد که هم خود را و هم فرزندان خود را در مقابل گناهان و فساد و بی بند و باری نگهدارند و حفظ کنند.
«یا أیها الذین امنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره. ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگهاست نگه دارید.»
آیه خطاب به مؤمنان است از این می فهمیم که خانواده های مؤمن و مسلمان همیشه در معرض تهاجمات گناه و فساد قرار دارند، باید به گونه ای برنامه ریزی شود که بتوان جلوی آن تهاجمات را گرفت.
و پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خداوند هر مسئولی، از مسئولیتی که به وی سپرده شده است، سؤال خواهد نمود، که آیا آن را بدرستی به انجام رسانید یا ضایع کرد حتی از مرد نسبت به خانواده اش سؤال خواهد شد.»
اما راهکارهای هدایت خانواده و فرزندان و جذب آنها درجای خود باید بررسی شود، آنچه اینجا می توان گفت این است که پدر و مادر در مقابل رفتار فرزندان، رفقایی که دارند، و همین طور نوار مبتذل و یا سی دی های انحراف کننده که استفاده می کنند و یا نماز را که ترک می کنند مسئولیت دارند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «همراهی و دقت و مراقبت کنید در امور فرزندانتان، و نیکو گردانید تربیت آنها را؛ چرا که اولاد شما هدیه های خداوند به شما می باشند.»61 3- عوامل اجتماعی
قرآن افراد جامعه را واحدهای جدا افتاده بی ارتباط به هم نمی داند، بلکه همگی را پیکری می شمارد که به همدیگر مرتبط و متصل و دارای ولایت بر یکدیگرند، لذا وظائفی برعهده دارند که برخی از آن ها از این قرار است:
1- امر به معروف و نهی از منکر: مردان و زنان مؤمن برخی سرپرست برخی دیگرند، امر به معروف می کنند و از زشتی ها باز می دارند، نماز را به پای داشته زکات می پردازند و خداوند و پیامبرش را اطاعت می کنند. ایشان هستند که خداوند برایشان رحمت می آورد و بدرستی که خداوند صاحب اقتدار و حکیم است.»
امام باقر(ع) فرمود: «در آخر الزمان عده ای مورد اطاعت قرار می گیرند، که ریاکارند و به عبادت تظاهر می کنند ولی کم خردان و کوتاه فکرانند. آنان امر به معروف و نهی از منکر را واجب نمی شمارند، مگر آن هنگام که ایمن از هرگونه ضرری باشند. همواره به دنبال عذرتراشی و بهانه گیری و راه گریز از این واجب الهی هستند به دنبال لغزش های علما و فساد عمل آنان می باشند. آنان به سوی نماز و روزه و هر عملی که ضرری مالی یا جانی را متوجه آنان سازد، آنها را ترک می گویند، همان گونه که برترین و شریف ترین واجبات؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر را ترک گفته اند. بدرستی که امر به معروف و نهی از منکر واجبی است که دیگر فرائض به واسطه آن به پا داشته می شود آنگاه که جامعه ای این گونه شد خداوند بر آنها غضب کرده و غضب وی عمومیت خواهد یافت پس نیکانی که در جامعه همراه اشرارند، و نیز کوچکترها با بزرگترها هلاک خواهند شد بدرستی که امر به معروف راه همه انبیاست... پس با قلب هایتان به مخالفت گناه برخیزید و با زبانهایتان آنها را رد کنید. و ضربه های سخت خود را به پیشانی گنهکاران وارد سازید و در راه خداوند از سرزنش ملامت گران نهراسید.»
2- دولتمردان و حکومت اسلامی: حاکم و دولتمردان اسلامی در گام اول به عنوان الگوهای جامعه وظیفه دارند، کارها و رفتار خویش را اصلاح نمایند، چرا که مردم به رفتار و اعمال آنها اقتدا می کنند، در گام بعدی وظیفه دارند حدود تعزیرات اسلامی را برای جلوگیری از مفاسد اجتماعی قاطعاً و بدون ترس از اعتراض ابرقدرت ها و وابستگان آنها اجرا نمایند، قرآن اجرای حدود را باعث حیات جامعه انسانی می داند آنجا که فرمود: «ولکم فی القصاص حیه یاولی الالبب لعلکم تتقون»64 و برای شما در قصاص حیات و زندگی است، ای صاحبان خرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.»
امام هفتم(ع) درباره این آیه «فیحی به الارض بعد موتها: زنده می گرداند زمین را پس از مرگ آن» فرمود: «این آیه زنده شدن زمین به واسطه باران را نفرموده است، بلکه مقصود آیه این است که خداوند مردانی برمی انگیزد تا عدالت را زنده کنند و به واسطه زنده شدن عدالت و اقامه حدود، زمین زندگی را از سر می گیرد. هر مجازات اسلامی که در زمین اجرا شود نفع آن بیشتر از چهل روز باران است.»
نه تنها اجرای حدود برکاتی دارد و باعث جلوگیری و ریشه کنی فساد می شود، که اجرا نکردن آن از گناهان بس بزرگ است. علی(ع) هنگام اجرای یک حد از حدود الهی فرمود: «خدایا! تو به پیامبرت هنگامی که از دینت خبر می داد فرمودی: ای محمد هر کس یک حد از مجازات های مرا تعطیل کرده و اجرا نکند، با من دشمنی کرده و بدین وسیله خواستار مخالفت با من شده است.»
در گام سوم دولتمردان، صدا و سیما، روزنامه ها، نویسندگان و کلاً دستگاه های تبلیغاتی، وظیفه دارند، مردم و جوانان را از مفاسد و زیانهای تهاجم فرهنگی آگاه نمایند، چرا که امروز وسیله اصلی برای تهاجم فرهنگی به جوامع انسانی و اسلامی، همان تبلیغات وسیع و گسترده است
گسترش روزافزون فساد در ابعاد اخلاقی، اقتصادی و شیوع و اشاعه منکرات هر ناظر آشنا و بیگانه را به شگفتی واداشته تا بدانجا که دشمنان ما نیز روند موجود را تحقق توطئه های خود دانسته و از اینکه طرح های تهاجمی آن به ثمر نشسته است اظهار خوشحالی می کنند. یکی از طراحان سیاستهای آمریکائی گفت: بی حجابی در ایران نتیجه عملکرد اصلاح طلبان! است و ما از این روند خشنودیم و شاید خیلی مسائل دیگر که آنها سامان داده و از آن خشنودند. این در حالی است که مسلمانان دیگر کشورهای اسلامی وقتی قدم به فرودگاه های ما می گذارند یا از دیگر مرزها به ایران وارد می شوند و پرده دری ها و با لباس و چهره و حرکات ناهنجاری دختران و زنان خیابانی روبرو می گردند و فروشگاه های لباس و مانکن ها و مناظری از این قبیل را مشاهده می کنند و اخبار مفاسد اجتماعی را می شنوند انگشت حیرت به دندان گرفته و خیره می مانند که این چه وضعی است؟! یکی از برادران مسلمان ما که از هند آمده بود می گفت: بیست سال است که در این کشور به سر می برم تا کنون یک مورد تعرض نسبت به خانواده من با لفظ یا اشاره ندیده ام امّا چند روز است در ایران هستم. همسرم می گوید: بدون همراهی تو به خیابان نمی روم. مواردی از مزاحمت های اخلاقی را دیده ام آیا اینها شرم آور نیست؟! در کشوری که داعیه دار رهبری جهان اسلام است و می خواهد، ام القرای کشورهای اسلامی باشد، چرا اینگونه شاهد لجام گسیختگی و بی بند و باری و کشف حجاب زنان و دختران و مزاحمت های خیابانی باید باشیم؟!
اگر به اینها بیفزائیم جشنواره هائی را که به نام سازمان ملی جوانان و سینما و نظائر آن با اختلاط و امتزاج پسرها و دخترهای آنچنانی با عنوان شادی آفرینی و ارائه الگوی برتر برای جوانان ایرانی برگذار می شود و تنها یک جشنواره اخیر بنام جوانان هفتاد میلیون تومان هزینه از خون این ملّت را بلعیده و آن صحنه های زشت و شرم آور را آفرید که لکّه های ننگ آن از دامن مسؤلان و برگذار کنندگانش به این زودی ها زدوده نخواهد شد و ملت آنان را نخواهد بخشید و انتقام این بدآموزی و ناهنجاری را از مسببان آن خواهد گرفت، و اگر پاره ای کنسرت های موسیقی مانند آنچه در چهل ستون اصفهان در روزهای اخیر با مجوز ارشاد و اماکن و میراث فرهنگی رخ داد و آن صحنه های ناپسند را از حضور پسران و دختران هوسباز و فرو افتادن مرز حیا و حجاب از اینگونه تجمع ها نشان داد بر اینها بیفزائم و اگر...و اگر... ده ها از این قبیل در ورزشگاه ها و نمایشگاه ها را که در نظر آوریم بیش از پیش سر مسؤولان فرهنگی و اجرائی به زیر خواهد افتاد و جز سکوت و انفعال و شرمندگی پاسخی برای ملت نخواهند داشت و از این آزمایش تاریخی که در آن رفوزه شدند برای همیشه سرافکنده خواهند بود. تاریخ این حوادث را در حافظه خود ضبط نموده و برای نسلهای بعدی تعریف می کند مانند آنچه از کشف حجاب هشتاد سال پیش بدست آن دودمان خبیث امروز حکایت دارد با این تفاوت که
آنروز در زیر سرنیزه رضاخانی بود که انگلیسی ها او را روی کار آوردند و امروز در کشوری رخ می دهد که فضای عطر آگین انقلاب به مشام می رسد و خون پاک شهدا نخشکیده و این میراث معنوی و مائده آسمانی را به دست ما داده اند و ما لیاقت پاسداری و شایستگی حراست آن را نداریم. در برابر این ماجرا عدّه ای بی درد به این وضع افتخار می کنند و آن را ثمره آزادی و حقوق برابر و دست آورد اصلاحات!! می دانند. و در پیشگاه خداو خلق محکوم و شایسته محاکمه و مجازات اند.
از سوی دیگر عدّه ای دردمند فقط می نالند اما درپی راهکار و چاره جوئی نیستند، خون دل می خورند اما مرعوب اند، اینهمه امکانات در کشور وجود دارد و آنهمه نیروهای انسانی و وسائل خبری و رسانه ای در اختیار است اما سر درگم و درمانده به خود می پیچند و نمی دانند چه کنند! در حالی که اسلام راه چاره را نشان داده و عقل و خرد راهگشای هر مشکل است و امکانات و ابزارهای ما احتکار شده و نمی دانیم چگونه از آن بهره برداری کنیم! از طرف دیگر آنچنان بی تفاوتی در کشور حاکم شده و در فضای حاکمیت سایه افکنده که اگر بدتر از این هم بشود و برهنه به خیابانها بیایند و به زشت ترین کارها دست بزنند، احدی عکس العمل نشان نمی دهد. نیروهای دولتی بی تفاوت اند، و نیروهای مردمی هم جرئت اقدام ندارند، چرا که یک چیزی هم بدهکار می شوند و محکومشان می کنند و از دادگاه پشیمان برمی گردند. خبرهائی که از کنار
دریای شمال می رسد یادآور عصر طاغوت و صحنه های زشت و رسوای آن دوران است و نه نیروی انتظامی و نه از سازمان امر به معروف و نهی از منکر، هیچکدام در هیچ عرصه ای حضور ندارند، جشن های عروسی در باغات اطراف شهرها، تهران، اصفهان و... با وضع ناهنجار و اختلاط مرد و زن و مشروبخواری و نوازندگی برگزار می شود و نه پاسگاه های منطقه و نه هیچ نیروی دیگر برخورد نمی کند و اگر خبری شد زیر سبیلی رد می شود!! و رشوه که همه جاکار ساز است اینجا نیز به عنوان حق سکوت حل مشکل می کند!! شرمندگی و رسوائی آنقدر زیاد است که قلم از بیانش ناتوان است و تصوریش جز تأسف و تأثر بازتابی ندارد. و تکرارش نیز ملال آور و بی تأثیر است.
بالاخره چه باید کرد؟ باید از جائی شروع شود، این قفل جادوئی شکسته شود. برای این مطلب به چند موضوع باید پرداخت.
1ـ مسؤولان نظام باید در هر رده و جایگاه هستند پاسخگو باشند و با حساسیت بیشتر به مسئله بنگرند، آنها که در احساس مسؤولیت از مردم عقب مانده اند خود را به مردم برسانند، آن ها بجای اینکه پیشرو در حوادث و تکالیف و مسئولیت شناسی باشند پس رو و وامانده شده اند. شاید در میان آنها افرادی دلسوز باشند اما اکثر بی تفاوت اند و دلسوزان نیز به چاره جوئی نمی نشینند، هماهنگی ندارند، میان قوای سه گانه قانونگذاری و اجرائی و قضائی همسوئی نیست، به تبادل نظر نمی نشینند، تا این وحدت و هماهنگی نباشد و در مسائل مشترک که با حیات دینی و ملی گره خورده
با یکدیگر نجوشند و با عزم و اراده به جستجوی راه حل نباشند نه تورم مهار می گردد، نه فساد اداری و اقتصادی و فرهنگی کاهش می یابد نه از مواد و فساد و کشف حجاب جلوگیری خواهد شد... و سردرگمی و خنثی سازی اقدامات عرصه را برای مفسدان و مروجان فساد و فحشاء بازتر و زمینه را مستعدتر می سازد. آنها از اختلاف ما سوء استفاده می کنند و بدتر از همه اعتبار و اقتدار نظام خدشه دار می شود و دیگر هیچ قدمی در جهت اصلاحات واقعی نمی توان برداشت. خلاصه آنکه: گام اول را باید مسئولان بردارند. اگر آنها به میدان بیایند یاران بی شماری خواهند یافت و کمک های فکری و انسانی رایگانی همراهشان خواهند شد. این اشتباه است که مثلاً سازمان امر به معروف و نهی از منکر از کمی بودجه و دفتر و دستک و نداشتن کادر و پرسنل اجرائی شکایت کند و منتظر باشد همه چیز فراهم شود یا یک مسئول به میدان بیاید! و پشت میز بنشیند و امر و نهی کند! نه این توهّم غلط باید در قدم اول از مغزها زدوده شود. درست است که هر حرکت اصلاحی ساز و کار و بودجه و امکانات می خواهد اما دفاع از دین و ارزشها آرمانی است که توده ملت در طلب آنند، مگر ما در جنگ از کدام نیروها استفاده کردیم مگر همین بسیج داوطلب نبود که خود را به آب و آتش می زد و در گرداب حوادث فرو می رفت و گوهر آزادی و پیروزی را به ارمغان آورد، این نیروها امروزه از زمان جنگ کمتر نیستند بلکه افزایش یافته اند اما جرئت اقدام ندارند، چرا که فرمانده ندارند، خون دل می خورند و دست روی دست گذاشته اند تا چه سرنوشتی برای اسلام و
کشور رقم زده شود. حضور جوانان مسلمان و مرد و زن در مراسم اعتکاف و جلسات مذهبی و نمازهای جمعه و مانورهای بسیجی و نظامی، حضور انبوه مردم عاشق و نگران سرنوشت انقلاب اسلامی را به تصویر می کشد، اما مشتی افراد بی هویت فاسد و مفسد و مروج فساد بازیگر صحنه های گناه و ترویج فساد شده و مسئولان ما عرضه بهره برداری از نیروهای خودی را برای جلوگیری از اوباش و اراذل ندارند. بیش از هر چیز شکوه و گلایه مردم از مسئولان است که چرا آرام و بی تفاوت نشسته و برنامه و سازمان و تحرکی در برابر امواج فساد ندارند. بنابراین اصلاح مسئولان نخستین گام در جهت اصلاح وضع ناهنجار جامعه است. که پیامبر اکرم(ص) فرمود:«صنفان من امتی اذا اصلحا صلح العالم؛ دو صنف از امت من هستند که اگر صالح شدند جهان اصلاح خواهد شد..» و البته صالح شدن تنها به نماز و روزه و روضه و دعا و تهجد و زیارت نیست، امر به معروف و نهی از منکر نیز از واجبات است و بلکه مهمترین آنهاست. امیرمؤمنان (ع) فرمود: «تمام اعمال نیک از خرد و کلان در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطره است در برابر دریای عمیق» و این وظیفه امروز به فراموشی سپرده شده حتی از آنانکه مورد انتظار مردم اند.
2ـ خانواده دولت
برای مبارزه با منکرات و مفاسد اخلاقی، باید از خانواده دولت و دیگر دستگاه های مسئول آغاز کرد. اگر مسئولان نتوانند افراد درون دستگاه های خود را که حقوقشان را می پردازند اصلاح کنند، پس کجا را می توانند اصلاح نمایند؟! رعایت شئونات اسلامی بویژه حجاب از مسائل اولیه ادارات، سازمان ها و مدارس و دانشگاه هاست.
مردم پیش از آنکه متخلفین اخلاقی و انضباطی را مؤاخذه کنند دستگاه های حاکم، وزارت ها و معاونت ها و رؤسا و مدیران را مسئول می دانند که چرا در پاسداری از شئونات اسلامی کوتاه می آیند. آنها بنام اسلام حقوق این ملت را می گیرند. اگر به تکلیف عمل نکنند مقامی را که اشغال کرده اند غصب است و مشروعیت ندارند و باید کنار زده شوند این تکلیفی است که قرآن مشخص کرده:«الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزکات و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر».
به سراغ دانشگاه ها می رویم که میعادگاه عاشقان شده است. البته اساتید و دانشجویانی هستند که دارای تعهد دینی اند اما آنها نیز در برابر وضع بدحجابی، آرایشگری و لباسهای تنگ وشلوارها و آستین های کوتاه دختران دانشجو و جلف و روابط آزاد و رفاقت های گردشی و سیاحتی در فضائی از بی تفاوتی مسئولان رنج می برند...حال چه باید کرد؟ در اینجا راه حل نخستین این است که رؤسای دانشگاه ها و نمایندگی های ولی فقیه و مدیران معارف و بسیج اساتید و بسیج دانشجوئی دست به دست هم بدهند و تصمیم واحدی بگیرند. بطور جدی بخشنامه صادر کنند و از آنچه خلاف شرع و عرف دانشگاه اسلامی است دانشجویان را برحذر دارند، اول اتمام حجت کنند، و یک هفته مجال بدهند که دانشجویانی که پایبند اصول و ضوابط نیستند خود را اصلاح کنند، سپس متخلفین را به کمیته انضباطی معرفی نمایند و اساتید از ورود آنان به کلاس مانع شوند و نگهبانی اجازه ورود افراد متخلف را ندهد، اگر یک ماه این وضع ادامه یابد دانشگاه سامان می پذیرد
و همین امر درباره پاره ای اساتید که احیاناً دامن به بی انضباطی اخلاقی می زنند باید اجرا شود و تذکر و هشدار و اخطار پیاپی ادامه یابد. در عین حال اگر از روش های آموزشی با تدریس معارف اسلامی و آداب عملی دین دانشجویان توجیه شوند و عناصر متعهد تشویق گردند و عناصر ناصالح توبیخ گردند، وضعیت دانشگاه عوض خواهد شد. جز این راهی وجود ندارد و این راهی که دانشگاه باید به پیماید و مسئولان باید خواهان آن شوند و مقامات عالیه نظام بر آن پای بفشارند و مردم مصرانه از آنها بخواهند و بزرگان دین ناظر بفرستند و بازرسی نمایند و مسئولان متخلف را پیگرد قانونی کنند.
لباسهائی که اخیراً برخی دختران و زنان می پوشند به سفارش صهیونیست ها و دشمنان دیگر اسلام سفارش داده شده، این لباس ها و آرایش ها حتی در اروپا و آمریکا هم رواج ندارد اما در کشور اسلامی ما بازار روز شده است. تولیدی های داخل هم به این دام افتاده و در فروشگاه ها به نمایش می گذارند و برتن مانکن ها پشت ویترین مغازه ها ارائه داده و به دست خریداران می دهند. در فروشگاه های ما دیگر از سرانداز و مانتوی قابل قبول اثری نیست! چرا اینطور شده؟ زیرا ناظران تولید و اتحادیه ها و نیروهای نظارتی به صورت اموات بی حرکت درآمده و هیچ گونه واکنشی نشان نمی دهند. اگر نیروهای دولتی به کمک افراد متعهد صنفی این تولیدی ها را تعطیل کنند و این مغازه را پس از اعلام و هشدار لاک و مهر نمایند این لباس های جلف چسبان و زمینه ساز بدحجابی از محیط پاکسازی می شود.
اصولاً لباس پوشیدن قانون دارد. چرا این قانون اجرا نمی شود. وقتی مرکز سازمان جوانان و سینماها و نمایشگاه ها و دانشگاه ها و اماکن دولتی و نیمه دولتی عرصه نمایش این لباس ها با بدن های نیمه برهنه باشد و هیچ کس احساس مسئولیت نکند بدیهی است که قانون نیز به مسخره گرفته می شود و پشمی به کلاه کسی نمی ماند. متظاهرین به گناه امروز خاطر آسوده شده اند باید این امنیت روانی از آنان گرفته شود با شیوه های صحیح و کاربردی و ریشه ای و قاطع...موارد دیگری نیز هست مانند برنامه های سینمایی، تلویزیونی زن بارگی مطبوعاتی که مجال بحث آن نیست.
در پایان این مقال که البته تمام شدنی نیست به صراحت می گویم: کلیه دست اندرکاران از صدر و ذیل در تمام رده های نظام مسئول این روند نابسامان اند، روندی که با نصیحیت و تذکر و موعظه و پس از 25 سال، با کار فرهنگی که برخی به آن دل خوش داشته اند و تنها حرف آن را می زنند اصلاح شدنی نیست. چرا که بعد سیاسی نیز پیدا کرده و دشمن جنگ را با این سلاح و تجهیزات به درون کشور و خانه های مردم کشانیده و عقب نشینی و کوتاه آمدن در این میدان با هیچ سیاستی ـ حتی سیاست سازشکارانه ـ وفق نمی دهد.
امروزه مردم مسلمان همان هائی که با نا امیدی از اوضاع سالهای گذشته نزدیک و اوضاع اخیر سیاسی کشور با حضور در انتخابات شوراها و مجلس شورا به میدان آمدند چشم به اقدامات شایسته و سریع و قاطع کسانی دوخته اند که آن ها را ارکان نظام و متولیان انقلاب و دلسوز کشور و دین می دانند، اگر دلسوزان و نیروی خودی ـ نه منافقان چهره عوض کرده ـ کوتاه بیایند این مردم دیندار و امیدوار را نیز از دست خواهند داد. آنوقت پشتوانه دیگری برای دین باقی نمی ماند. بنظر می رسد تعامل و سازشکاری و تساهل امروزه از سوی دوستان انقلاب جواب نمی دهد و خطری جدی است که نه تنها دل چهره های ناصالح را رام نمی کند بلکه چهره های صالح را نیز ناامید می کند و خطر این امر جدی است. پس باید کاری کرد که خداو خلق راضی شوند و در فکر رضای دیگران نبود که آنها نه ارزش دارند و نه دل در گرو انقلاب سپرده اند. والسلام.